فاصله علم و عمل

روزهایی که امتحان داشتم چه در زمان دانشجویی و چه در آموزش ضمن خدمت و آموزش مداوم، کارم بارگذاری مطالب از کتاب به ذهن و از ذهن به روی ورقه امتحان یا صفحه مانیتور بود. در واقع منبع درسی را می‌خواندم برای اینکه بتوانم آن را پاس کنم.

در اصل هدف مطالعه این بود که در مواقع لازم اطلاعات توی ذهن آماده باشد و به کار بسته شود. با این وجود این اتفاق نمی‌افتاد.گویی اطلاعات در یک جایی و کاربرد آن در جای دیگری از مغز بایگانی می‌شد.

در بسیاری حالات قادر نبودم از خوانده‌هایم در محیط بالینی استفاده کنم. این نکته را در پرستاران بیمارستان هم دیدم. اگر از آنان در مورد بیماری، درمان یا مراقبت سوال تئوری می‌شد، می‌توانستند توضیح علمی و به روز بدهد. ولی هنگام مراقبت از بیمار آن اطلاعات را در دسترس نداشتند. دانش آنها با آنچه در کار لازم داشتند، تطابق نداشت.

یکی از دلایلی که برای پرستاران جدید دوره‌های آموزشی خاص تدارک دیده می‌شد، همین فاصله بین علم و عمل بود.

تقریباً همه ما درس را جدا از محیط بالینی درک کردیم. گویی دانش ما داخل پوشه‌ای بسته بود و به کار نمی‌آمد و مطالب آن پوشه در محیط بالینی باز نمی‌شد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *