خواب نوشت چهارشنبه بیست و سوم فروردین هزارو چهارصدودو

در خواب دیدم که در یک سالن خیلی بزرگ شبیه به یک سوله هستم . آقایان زیادی در آنجا بودند و مشغول صحبت با هم بوده و همهمه ای برپا بود.

چهره ها بیشتر ناآشنا بودند اما در بین آنها معدودی افراد را می شناختم.

نمی دانم چرا من داشتم با گروهی که در اطرافم بودند صحبت می کردم. داشتم به آنها توضیح میدادم که من جاهای زیادی کار کرده ام اما فلان جا از نظر صمیمیت و موفقیت چیز دیگری بود. همچنین ادامه دادم آنجا صمیمیت بر کل سیستم چنبره زده بود. به طوریکه من اسم همسران وفرزندان کارکنان را هم میدانستم.

سپس خود را در یک اتاق اداری دیدم. میز و صندلی های زیادی به صورت متراکم و بغل هم چیده شده بودند. به سختی میشد از بین آنها رد شد و به جای دیگری رفت. یک تلفن روی میز بود که زنگ خورد. من برداشتم و بلافاصله آن را به دست یک خانم چادری که در کنارم ایستاده بود دادم. کسی پشت خط گفت که خانم …آنجا هستند. به ایشان بگویید که به دفتر من بیایند. من بلند گفتم آن خانم اینجا نیست. چون میدیدم که آن خانم در پارکینگ بزرگ و نیمه تاریکی با یک نفر دیگر در حال بحث و جدال اداری به طرف یک ماشین در حال رفتن هستند. از لابلای میزها رد شدم به دری رسیدم که یک قفل بزرگ آویزان روی دسته اش بود.

 

در صحنه دیگری شب جلوی یک خانه ایستاده بودم خانه ی پشت سر من مال ما بود. یک بالاپوش سبک برای مقابله با سرما روی دوشم داشتم. درست روبروی من آن طرف جاده یک خانه در کنار جاده بود که یک ماشین جلوی آن ایستاده بود و سه نفر جواب در حال بریدن یک دیواره فلزی بودند تا اینکه چیزی بدزدند. من در شب تاریک می خواستم دنبال یک دختر بروم می ترسیدم از جلوی آنها رد بشوم احساس می کردم که نباید به دزدها نزدیک شد. آنها هم حواسشان به من و ترس هایم بود.

بعد از دقایقی از جلوی آنها رد شده بودم و شب هنگام در دامنه کوه برفی ایستاده بودم. احساس سرما نمی کردم. کوه پر از برف بودو یک سربالایی با شیب تند پیش رو داشتم. من هم در دامنه کوه بودم و هم در بالای کوه میدیدم که دختری در حال راه رفتن است و باید با جسم اولم که در دامنه کوه بود به او برسم. . از کوه با آن دامنه برفی بالا می رفتم و سعی میکردم که لیز نخورم و به جای اولم برنگردم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *