نقش همدلی

یکی از پرستاران به دفتر پرستاری آمد و شکایت‌هایش را مطرح کرد. بعضی شکایات او درست بودند و قبول داشتم. ولی قسمتی از گلایه‌هایش ناشی از کج فهمی و درک نادرست از موضوع بود.

اول خواستم اشتباهاتش را گوشزد کنم. ولی مکث کردم. در حال مطالعه کتابی بودم که مطالب آن می‌توانست برایم کاربرد داشته باشد. اسم کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی نوشته جان گری بود.

در آن کتاب خوانده بودم که زنان از سیاره ونوس به زمین آمدند تا با مریخی‌ها زندگی کنند. زنان با گفتن و درد دل کردن آرام می‌گیرند و با همدردی و همدلی به وضعیت اولیه پر انرژی برمی‌گردند.
خواستم صحت مطالب کتاب را محک بزنم به جای بحث منطقی با آن پرستار فقط به حرف‌هایش گوش دادم و قسمت‌هایی که حق با او بود تایید کردم و در جاهایی که حق با او نبود، جوابی ندادم.

خوشبختانه به کار بستن توصیه کتاب جواب داد و او از موضع شکایت و گلایه خارج شد. حرف هایش را زد و به بخش خودش برگشت.کمی بعد تماس گرفت و گفت که احساس آرامش و سبکی دارد و از بابت بدبینی‌هایش عذرخواه است. من هم از او به خاطر خوب بودنش تشکر کردم. از آن پس به استفاده از این روش ادامه دادم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *