در سازمان ها و شرکت ها برای بعضی زرنگ بازی ها، اسم های پُرطمطراق گذاشته می شود. یکی از این واژه ها تفویض اختیار است. بدون اینکه بدانند معنای اصلی این عبارت چیست و چه شرایط و ضوابطی دارد، برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت یا انداختن امور به گردن دیگران به کار برده شد. با همین دو کلمه کلی کار و وظایف اصلی یک شغل را بر دوش دیگران میاندازند.
_ دیگر دقت نمیکنند که کدام وظایف قابل تفویض است و کدام نیست؟
_دیگر مهم نیست اگر مسئولیتی را میدهند باید اختیارات آن را هم داده باشند.
در کل یک شگرد خاصی است که من قادر به توضیح بهتر آن نیستم. به همین بهانه ماجرایی از تفویض اختیار به دفتر پرستاری را بازگو می کنم.
قرار شد یکی از قسمت های بلا استفاده محل کار ما تبدیل به یک واحد درمانی بالینی شود. همه کارهای اولیه از رنگ کردن دیوارها امورات تاسیساتی مثل آب و برق و تلفن و بخار -که برای واحد استریل ضرورت داشت- بر عهده دفتر پرستاری گذاشته شد و گفتند تفویض اختیار کردهاند. ما در دفتر پرستاری همه امور مرتبط و غیرمرتبط با پرستاری را انجام دادیم. رئیس ما در این مقوله آنقدر مسئولیت و کار به ما واگذار کرد که می توانم ادعا کنم جای رئیس و مرئوس عوض شد. به این معنی که من در راس دفتر و همکاران دیگرم تمام قدرت را در دست داشتیم. هیچ کاری بدون نظر ما انجام نمی شد و کسی به اندازه ما به کار و پیشرفت امور اشراف نداشت. بعد از مدتی که من رئیس شده بودم و همه امورات را در دفتر پرستاری به پیش میبردم، یکی از کارکنان حسابداری با دفتر و دستک آمد و قصد داشت امورات هزینهای، درآمدی و دستمزدی را نیز برعهده دفتر پرستاری بگذارد.
از آنجایی که در این امور صاحبنظر نبودیم و ممکن بود مشکلاتی جدی به وجود بیاید و اعضای دفتر هم راضی نبودند، موافقت نکردیم.
همین جا بود که ورق برگشت و داستان تفویض اختیار تمام شد. بعد از مدتی که تقریباً همه کارها و فعالیت ها رو به اتمام بود و نزدیک بهره برداری از بخش رسیده بود، یک نفر از واحد اداری را به عنوان معاون رئیس منصوب کردند. فرد جدید برای تصدی کاری مامور شد که تا اینجای کار در جریان امور نبود. با حضور وی بار کاری دفتر پرستاری کم شد ولی از جبران خدمت و پاداش مناسب با عملکرد خبری نشد.
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها