شکایت علیه پرستار

یکی از  پرستاران در شیفت شب با بستگان یکی از بیماران درگیری لفظی پیدا کرده بود. همراه بیمار با یک برگ شکایت کتبی در دفتر پرستاری نشسته بود و منتظر رسیدگی ما به موضوع شکایتش بود.

پرستار بخش در حال تحویل دادن شیفت شب به صبحکاری بود.بعد از مدتی هر دو طرف دعوا روبروی هم نشسته بودند.

 

فامیل بیمار تا حدودی بدقلقی می کرد و مایل نبود برخورد منطقی داشته باشد. با این وجود، بسیاری از گفته هایش درست بود. زیرا ما با کمبود جدی کادر پرستاری شب مواجه بودیم. شکایت های او جنبه ای از پرستاری را هدف گرفته بود که ما تعداد زیاد بیمار را به هر پرستار داده بودیم.

هر دو طرف ایراد داشتند. پرستار تمام زحمات شبکاری اش را با یک مشاجره لفظی به باد داده بود.

پرستار در میانه صحبت ها گفت باید سکوت می کردم. آن وقت همراه بیمار نمی توانست بهانه ای برای شکوائیه کتبی داشته باشد.

پرستار پذیرفت که :

همراه بیمار از محدودیت وقت پرستار و اتمام همه وظایف سر ساعت معینی بی خبر است.

همراه بیمار نمی داند پشت صحنه پرستاری چه می گذرد.

همراه بیمار نمی تواند همه جنبه های کاری پرستار را ببیند.

همراه بیمار نسبت به قوانین و مقررات که پرستار باید در چارچوب آن ها عمل کند بی خبر است.

برای همین توقع معقولی از پرستار نداشت. ما موفق شدیم طرفین را قانع کنیم و شکایت کان لم یکن تلقی شد. اما مسئله کمبود پرستار به صورت یک مسئله همیشگی باقی ماند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *