جلفا

به جلفا که می رویم دلم باز می شود آن شهر کوچک برای من جای جالبی است. روزهای خوبی را در آن شهر گذرانده ام به جز یک مورد که یادآوری اش هم برایم دردناک است.

روزهایی که در یک خانه و یلایی ماندیم و مهمان هم داشتیم. چشم انداز در ورودی خانه به سوی نهالستان منابع طبیعی بود. تا چشم کار می کرد درخت بود و فضای سبز و جاده ای که ما را می ترساندند زیرا که انتهای ان نهالستان باز بود و ممکن می دانستند که حیوانات وحشی به نزدیکی ان خانه برسند.

در کناره خانه و در محوطه بی شمار درخت ها و نهالهای کوچک و بزرگ کاشته شده بودند که به زیبایی آن خانه می افزود.

یک بار که به آن خانه رفتیم تمیز نبود . دست به کار شدیم و چنان تمیز و با سلیقه کردیم که خودمان کیف کردیم.

یک بار هم بهار به آنجا رفته بودیم و دشتی از شقایق  و لاله های سرخ را تماشا کردیم و عکس انداختیم. آن موقعی بود که حال درونی من خوب بود و احساس بی نظیری را از طبیعت می گرفتم.

دو بار از جلوی آن خانه ویلایی رد شدیم و به اشتبین رفتیم و انار خریدیم. میوه های مختلفی را دیدیم و لذت بی حدی را تجربه کردیم. جایی که ما از طبیعت محظوظ بودیم.

جلفا شبیه کیش است همه جایش پر از مغازه و پاساژ است و هر گوشه اش مکانی برای فروش کالا ست. شهری که قبل از اینکه بازارچه مرزی شود حتما سوت و کور و بی رونق بوده است. روزهای تعطیل پر زا هیاهو پر از مسافرهای رنگارنگ است. وقتی که به آنجا می رویم هر لهجه و زبانی را می توانی بشنوی.

غذاخوری ها هم کارشان سکه است. انگار که با انبوهی گرسنه طرف باشی معلوم است که فست فودها و رستوران ها خوب کار بکنند. بساط دست فروش ها و همچنین مغازه ها همیشه به راه است. مردم می گردند و نگاه می کنند و به فراخور نیاز و دارایی شان خرید می کنند

جلفا جایگاه مسیحی هایی بوده که از دست دشمنان خودشان فرار کرده بودند و در آنجا صومعه و کلیسا ساخته اند. جاهایی که با کمی ابتکار عمل تبدیل به گردشگاه یا بومگردی شده است.

جاذبه بی نظیری که انجا را شبیه کیش می کند کرانه رود ارس است. ارس آرام و رام ره می پوید و پیچاپیچ به مسیر خودش ادامه میدهد. ارس آرام است اما عمیق و پر آب بدون سرو صدای زیادی راه خودش را می رود. در مسیر همه طبیعت را سیراب می کند .

جلفا کانون علم نیز شده است دانشگاه آنجا شعبه بین المللی دارد و این باعث رونق بیشتر شهر شده است.

ایستگاه قطار درست در وسط شهر قرار دارد هر کسی به جلفا رسید درست وسط شهر پیاده می شود  و میتواند پیاده آنجا را گز کند.

جلفا با آن مسیر زیبایش من را مسحور می کند از لابلای کوه های سر به فلک کشیده رد می شویم. از دشتهای بی انتها گذر می کنیم. از کنار مزارع و باغ ها و نیز کوهستان پر برف نیز پر می کشیم تا اینکه به خود جلفا می رسیم.

در مسیر از شهرهای صوفیان و مرند گذر کرده و مغازه های پر از انواع اجناس خودنمایی می کنند.

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *