داستانی دیگر از نیروی انسانی در پرستاری

تا جایی که به یاد دارم دفتر پرستاری با کمبود نیروی انسانی مواجه بود.این کمبود در بُعد کمی و کیفی مصداق داشت.

در یکی از روزهایی که در به در دنبال نیروی انسانی بودم و حتی حاضر بودم، استاندارهای ذهنی خودم را زیر پا بگذارم، مقام مافوق پرستاری گفت که یک پرستار انتقالی برایتان معرفی می‌کنیم. من در چنان استیصالی گیر کرده بودم که بدون فکر پذیرفتم.

گفتم که بدون مصاحبه اولیه و تحقیق او را بفرستید. چه می‌دانستم که مدیر قبلی از دست ایشان به تنگ آمده و او را بدون جانشین در اختیار پرستاری استان قرار داده است. در واقع سهل‌گیری یک موضوع بسیار جدی توسط من، موجب مشکلات پیچیده‌تری برای همه ما شد.

چشمتان روز بد نبیند. ایشان آمدند، ولی نه تنها جای یک نفر کار نکردند، بلکه برای کارکنان و واحد پرستاری دردسر بزرگی شد. زیرا از پرستاری فقط مدرکش را داشت و متاسفانه نیروی موثر و کارآمدی نبود. کار به جایی رسید که مسئولین او را بدون جانشین به محل کار قبلیش فرستادند.

همچنان با کمبود نیروی انسانی دست و پنجه نرم کردیم. در واقع ما هیچ وقت به نقطه شروع نرسیدیم و همواره زیر خط فقر نیروی انسانی ماندیم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *