به بهانه گوش کردنِ نسخه صوتی هفت خوان رستم امروز در مورد شاهنامه برایتان می نویسم.
مردم در طول تاریخ با دانش و پیش زمینه خودشان شاهنامه را خوانده اند.
بعضی ها معتقد هستند:
* شاهنامه را باید در حد یک کتاب داستان خواند.
*نیازی به تفسیر ندارد.
* لذت بردن از قصه و داستان کافیست.
*وجود عناصر غیر عادی و افسانه سازی نشانهای از لزوم سرگرم شدن با آن است.
بعضی دیگر عقیده دارند که معنا و رمز و رازی در هفت خوان و داستانهای دیگر شاهنامه نهفته است و توصیه میشود که رمز ها و نمادها را باید کاوید.
مثلاً:
* عدد هفت در هفت خوان کنایهای از هفت وادی سلوک است.
*دیو و اژدها، تاریکی و تیرگی نمادی از نفس سرکش انسان می باشد.
* رستم مجموعهای از صفات نیکو و نمونه و نمادی از انسان آرمانی است.
*اسفندیار نماد کسانیست که همه فرصت ها و امتیازهای انسان را در زندگی دارند، اما در خلاف جهت طبیعت انسان گام برمیدارند.
خود فردوسی حدس زده بود که داستانهای او روزی مورد نقد و ایرادگیری قرار خواهند گرفت. بنابراین چنین سروده است:
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمان مدان
ازو هرچه اندر خورد با خِرَد
وگر بر ره رمز و معنی برد
سخن آخر اینکه: به نظر می رسد کمترین وظیفه ما خواندن شاهنامه به عنوان سندِ افتخار هویت ملی است.
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها