وقتی که کتاب صوتی گوش می کنم مانند کودکی هستم که سواد خواندن دارد، اما خواندن جملات کمی سخت است. سخت است هم جمله را بخوانم و هم معنای آن را درک کنم و هم با جملات پیشین پیوند دهم. در کتاب صوتی کسی کتاب را برایم میخواند . همراه با خوانش او من نه تنها کلمات و جملات را می شنوم بلکه می توانم بین آنها ارتباط برقرار کنم. می توانم تا حدودی معنا را در یابم. بدون اینکه روی جمله مکث کنم میتوانم وارد مرحله ارتباط بین جملات شوم. وقتی جملات پشت سر هم خوانده می شوند به کشف معنای نهفته در جملات پشت سر هم می رسم.
کتاب های صوتی اوقاتی را برایم پُر می کنند و به آن معنایی مثبت می دهند که می خواهم کارهای غیر ذهنی را انجام بدهم. انجام کارهای خانه و امورات آشپزخانه با شنیدن کتاب های صوتی بسیار آسان تر جلوه می کنند . احساس می کنم که وقتم را به صورتی مفید گذرانده ام. هم کتاب خوانده ام و هم کارهایی که نیاز به تمرکز ندارند و اموراتی خودکار هستند، به پایان رسیده اند .
کتاب صوتی من را وادار می کند که بخوانم و جلو بروم. در خوانش کتاب من جمله ها را دوباره میخوانم گاهی دچار حواسپرتی می شوم و گاهی هم به فکر فرو می روم. اما در کتاب صوتی مجبورم حرکت کنم. مجبورم که به جلو بروم.
آخرین دیدگاهها