درست است که اینجا یک بیمارستان خصوصی است ولی مختص پولدارها نیست. از هر قشری مراجعه کنندگانی وجود دارد. من هم یکی از مراجعان هستم . که نشسته ام تا نوبتم فرا برسد. برای اینکه از انتظار کشیدن خسته نشوم دستم را زیر چانه ام گذاشته ام و به رفت و آمد ها و تلاش و تکاپو های پیش چشمم نگاه می کنم.
از خودم می پرسم چه چیزی موجب شد که من اینجا را انتخاب کنم؟در درونم دنبال جواب میگردم. این جوابها را می یابم.
- احساس می کنم اینجا مورد احترام و تکریم هستم.
- اینجا خبری از دانشجویان و کار ورزان و کار آموزها نیست. با اینکه آموزش حق آنهاست ولی تا اتمام آموزش آنها بیمار و بستگانش واقعا دیوانه می شوند.
- اینجا هر بیمار به یک پزشک متخصص ارجاع داده شده و مثل بیمارستان های آموزشی دست به دست نمی شود.
- در این بیمارستان تعداد کارکنان به اصطلاح غیر تخصصی از کارکنان تخصصی خیلی بیشتر است. بیمار برای دریافت مراقبت های لازم به کارکنان غیر تخصصی نظیر کمک پرستار، بیماربر، خدمه و خدمتگزار نیاز دارد. مثلا در اختیار بودن تعداد زیاد صندلی چرخدار و کسی که صندلی را این طرف و آن طرف می برد خیلی ارزشمند است. همچنین تعداد زیاد کمک پرستار در بخش ها که به بیماران با روی خوش رسیدگی می کنند از آرزوهای کارکنان سیستم دولتی است.
- پوشش کارکنان شیک تر و به روز تر است. این هماهنگی در یونیفرم ها موجب می شود که احساس کنم که نظمی در پس این ظاهر در جریان است و یک گروه منسجم درمان و مراقبت بیمارم را به عهده گرفته است.
- نظافت ظاهری و تمیز بودن مکان های عمومی، از معیارهای هر کسی است که میخواهد بیمارش را برای درمان به گروهی از کارکنان درمانی بسپارد.
آخرین دیدگاهها