تب مدیریت جامع کیفیت

تب مدیریت جامع کیفیت که به سازمان افتاد، در انتظار یک معجزه قریب‌الوقوع بودیم. گمان می‌کردیم این روش تقریباً ساده و کاربردی، حلال مشکلات ما خواهد بود.

حمایت‌های وزارت، پیگیری‌های معاونت درمان دانشگاه، حاکی از تحولی عظیم در عرصه مدیریت بود. ما با سرعت دنبال طرح‌هایی بودیم که بتوانیم ارتقا بدهیم و رضایت مشتری‌ها را بیافزاییم. دلگرمی و اراده رئیس بیمارستان موجب شده بود، جرات و شهامت بیشتری در همه کارکنان به وجود آید.

در چنین شرایطی که هر بخش و هر بیمارستان ده‌ها طرح برای ارتقا در دست اجرا داشتند، یکی از سرپرستاران با تجربه جمله عجیبی گفت.

او در یک گفتگوی اداری به من گفت که خیلی طول نمی‌کشد که این جریان هم متوقف می‌شود و چیز جدیدی به جای آن عٓلٓم خواهد شد.

من توی دلم برای او متاسف شدم که نتوانسته است محیط را خوب درک کرده جریانات را به درستی تحلیل کند.

زیرا تصورم این بود که این روش راهگشای معضلات ما خواهد بود و به این زودی‌ها از جریان کار ما خارج نخواهد شد.

به آن سرپرستار گفتم که من چنین تصوری ندارم و این شبیه طرح‌های دیگر نیست. او هم جواب داد ببینیم و تعریف کنیم!

در گذر زمان مدیریت جامع کیفیت هم به خیل جریان‌های فراموش شده و زباله دان تاریخ فرستاده شد. من فهمیدم که تجربه چیز دیگری است!!!

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *