تبریک برای استعفا

داستان از یک سال قبل شروع شده بود . حمایت هایی که هر روز کم رنگتر می شدند. پشتیبانی هایی که دریغ می شدند همه نشانه هایی بودند که تغییراتی در راه است. اما اطمینانی نداشتم. در حال مطالعه کتابی بودم تحت عنوان قورباغه ات را قورت بده . مضمون کلی کتاب ترغیب کردن خواننده به انجام کاری بود که باید در اولین فرصت انجام می شد. من هم با الهام از این کتاب و نیز با توجه به اوضاعی که در اطرافم میدیدم تصمیم گرفتم همان روز به دیدار ریاست بیمارستان بروم. می دانستم اگر تعلل کنم و همین امروز حرف هایم را نزنم دیگر انرژی و انگیزه کافی نخواهم داشت و این کار را دیگر انجام نخواهم داد. درخواست ملاقات فوری کردم. دکتر پیام داده بود که در اتاق عمل است و بین دو عمل نیم ساعت فرصت دارد. در اتاق عمل از رئیس بیمارستان سوال کردم که نظرتان در مورد مدیر خدمات پرستاری بعدی چیست؟

او جواب سوالم را با سوالهای دیگری داد. پرسید چیزی شنیده اید؟ خبری شده است؟ کسی چیزی گفته است؟

جواب من به همه سوالات منفی بود.

ادامه داد اگر خودتان به این فکر افتاده اید که با هماهنگی جانشین خودتان را مشخص کنید باید به شما تبریک گفت.

چرا باید به من تبریک گفته می شد؟ سر در نیاوردم!!!

یاد آموزه های ادوارد دمینگ افتادم. او در یکی از کتاب هایش مطلبی با این مضمون، نوشته بود به کسی باید پاداش داد و تبریک گفت که کار خودش را از سیستم حذف کند و بتواند به نحوه تغییر را رهبری کند که یک شغل حذف شود.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *