ماجرای شباهت اسم من و خواهرم

شباهت اسم من افرا و خواهرم افزا برایمان یک ماجرای جالب آفرید که برایتان شرح می دهم.

افزا نقش مثبتی در ترغیب کردن من به شرکت در آزمون استخدام سالانه داشت. او در رشته علوم آزمایشگاهی و من در رشته پرستاری امتحان دادیم و پذیرفته شدیم. مراحل اداری و کارگزینی را هم بدون مشکل طی کردیم. در دو رشته متفاوت و در دو بیمارستان مختلف شروع به کار کردیم. در آن زمان دانشگاه و بهداری از هم جدا بودند و ما در آزمون بهداری قبول شده بودیم. بعد ها این دو واحد ادغام شدند و یکی محسوب شدند.

همه کارکنان در محل سازمان بهداری یک پرونده پرسنلی داشتند که مدارک و مستندات در آن قرار داده می شد. محل این بایگانی در ساختمان مرکزی بهداری بود.

وقتی که افزا به ارومیه منتقل شد به بایگانی رفت تا امورات پرونده اش را نهایی کند. بایگانی یک قسمت تقریبا کم نور و پر از قفسه هایی بود که با زونکن های بزرگی پر شده بود. محیط آنجا بوی خاصی می داد. شاید بوی کاغذ بود. به نظرم خیلی نظیف و مرتب نمی رسید.

بایگان با توجه به اسم خواهرم زونکن او را می آورد ولی با کمال تعجب می بیند که هیچ اثری از اوراقی که حتما باید درونش باشد نیست. هم متعجب شده و هم عصبانی می شود. برایش سوال می شود که امکان ندارد پرونده ای خالی بماند و حتما باید تا به حال مدارکی به آن  ملحق می شد.

بعد از مدتی جستجو متوجه می شوند که همه برگ های پرونده او در زونکن من بایگانی شده است. حالا بایگان یک زونکن خالی یک زونکن خیلی پر و یک ارباب رجوع داشت که باید منتظر می ماند تا همه برگه ها از اول استخدام باز بینی شود تا اینکه دو پرونده از هم جدا شوند. زیر لب گفته بود این چه اسم هایی هست که روی شما دو تا خواهر گذاشتند؟

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *