دفتر پرستاری برای آماده کردن ماهانه لیست اضافه کاری پرستارها و سایر رده های شغلی مسیر طولانی و پیچیده ای را می پیمود. برنامه های پرستاری به تفکیک بخش ها تنظیم میشد، ولی در لیست ارسالی به حسابداری اسامی الفبایی بودند. به عبارت دیگر تمام مراحل کار در دفتر پرستاری بر اساس کارکنان هر بخش ها و امورات حسابداری بر پایه لیست الفبایی اسامی بود.
تفاوت در چینش نام ها، باعث اشتباهات زیاد میشد و سادهترین آن از قلم افتادن اسم بعضی ها در لیست نهایی بود. وقتی اسم کسی از قلم می افتاد باید یک ماه صبر می کرد تا در لیست ماه بعد اضافه کار دو ماه را یکجا دریافت کنند و به وجود آمدن نارضایتی و شکایت امری طبیعی بود.
یک روز منشی دفتر پرستاری گفت چه میشد اگر با حسابداری صحبت میکردید و لیست ها را همینطور به تفکیک بخش می فرستادیم. آن وقت اسم کسی فراموش نمی شد. پیش فرضی که در ذهن من شکل گرفت در حد محال و غیر ممکن بودن موافقت با این پیشنهاد بود. به احترام منشی و برای برداشتن قدمی برای کمک به او به حسابداری رفتم.
با حالتی شرمنده و خیلی محتاطانه درخواستم را بیان کردم. چون مطمئن بودم که علاوه بر مخالفت، شاید مورد تمسخر قرار گیرم. حسابدار کمی مکث کرد و به فکر فرو رفت. سپس گفت چه پیشنهاد خوبی کردید. اگر الفبایی نباشد و بر اساس کارکنان بخشها چیده شود، خطاهای ما هم کاهش خواهد یافت.برای اینکه موضوع برای خودش هم روشن تر شود، توضیحاتی در مورد مزایای این پیشنهاد داد که برایم چندان واضح نبود. چون اصطلاحات خاصی به کار برد.
یعنی ما مدت های طولانی به روشی کار کرده بودیم که میزان خطا و اشتباه در آن قابل توجه و حتمی بود. یک پیشنهاد به ظاهر ساده، به اصلاح فرایندی معیوب منتهی شد.
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها