در چنین روزهایی در یکی از بخش ها طبق برنامه قبلی جلسه درون بخشی تشکیل شد.جلسه های درون بخشی با حضور سرپرستار و حداکثر کارکنان بخش اعم از پرستار، کمک بهیار، منشی، رابط و اعضای صبح کار دفتر پرستاری تشکیل میشد. در جلسه مشکلات خاص همان بخش به وسیله تبادل نظر افراد ریشه یابی شده، سپس راه حل های پیشنهادی اولویت بندی و اجرا می شد. همچنین این جلسه ها فرصتی بود تا ارتباط مستقیم بین مدیر خدمات پرستاری و کارکنان برقرار شود. درد دل ها وگلایه ها مطرح شوند. همچنین یک جو همدلانه برای در کنار هم کار کردن خلق شود.
موضوع اصلی جلسه تاخیر در ترخیص بیماران بود. اصولاً باید بیماران در صبح کاری ترخیص می شدند تا در ساعات عصر تخت کافی برای بیماران اورژانس وجود داشته باشد. در صبح کاری تعداد نیروها بیشتر از سایر شیفت ها بود، اما با وجود نیروی کافی بیماران در صبح کاری ترخیص نمیشدند. بیماران ترخیص شده در ساعات عصر به منزل می رفتند. در عصر کاری تعداد کشیک ها کمتر بود و آنها با سنگینی کار مواجه میشدند. عصر کارها مجبور بودند امورات ترخیص بیماران صبح و پذیرش بیماران عصر را بدون منشی انجام بدهند. از طرف دیگر ساعات عصرکاری بنا به ملاحظات بومی کوتاه تر بود. این کمتر بودن ساعت کار مزید بر علت شده و عصرکارها را ناراضی تر می کرد. در آن جلسه تمام جوانب کار و مدت زمان انجام آنها به دقت بررسی شد. اما باز هم مشکل سرجایش بود. حق با کارکنان بود.فاصله بین صدور دستور ترخیص و اتمام صبحکاری واقعاً برای آن حجم از کار کافی نبود.
بعد از کلی بحث های طولانی، یکی از همکاران کمک بهیار با صراحت گفت: بگویید فقط برای پزشکان قانون نداریم. آخر اگر ویزیتدکتر ها به موقع باشد همه کارهای بعدی طوری پشت سر هم انجام خواهد شد، که امکان ندارد بیمار تا عصر کاری روی تخت منتظر ترخیص بماند.
او راست میگفت اگر ویزیت زودتر انجام میشد….
هر وقت به چنین بن بستی میرسیدیم دیگر راهی نبود. سیستم نمی توانست تغییری در زمانبندی ویزیت ایجاد کند.
آخرین دیدگاهها