نامه ای کوتاه به دوست از دست رفته ام

چرا به نبودنت عادت نمی کنم.چرا نمی میری ؟ در جان من داری به زندگی ادام می دهی. گویی هیچگاه اینجا را ترک نکرده ای.

جسم تو اکنون در خاک پاره پاره شده است اما روح تو زلال، در جان ما جاری است ما را وادار می کنی مثل گذشته در مسیر تعیین شده ادامه بدهیم.

منتظر بودیم امروز هم با زلزله از خواب بیدار شویم . ولی زمین ساکن بود و ما مثل روزهای گذشته از بستر خواب به بیداری شبیه خواب وارد شدیم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *