یک مکالمه دوستانه

امروز می خواهم متن مکالمه دو نفر را برایتان بازگو کنم. نفر اول: حالا خواهش می کنم از من انتقاد کن و نقاط ضعف من را بگو.   این سوال را از همه همکارانم در واحد مان می پرسم.
نفر دوم:  چرا میخواهی چنین چیزی را بگویم؟  اولاً من خجالت میکشم که رک و راست عیبهای تو را بگویم. دوماً این روش را  برای بیان نظراتم نمی پسندم. حرف زدن مستقیم و بی پرده در این باره برایم مشکل است.
نفر اول: من می خواهم اشکال و ایراد هایم را برطرف کنم. دنبال اصلاح رفتارها و گفتارهای اشتباهم هستم.
نفر دوم: فقط ایراد ها را میخواهی؟
نفر اول: بله
نفر دوم:  به نظر من در اشتباه هستی.  زیرا کسی که قرار است فقط ایراد و اشکال تو را بگوید باید یک فرد منفی نگر باشد. منفی نگر نقص را خیلی بزرگتر است حد خودش می بیند. همچنین در تشخیص عیوب استاد است و نا امیدت میکند.
به نظر من نوع درخواست خودت را عوض کن. از هر کسی نظر نخواه. دنبال کسی باش که تو را خوب بشناسد و سپس از او بخواه اول صفات خوب و پسندیده تو را بر شمارد. اگر دیدی  منصفانه و بدون چاپلوسی و تملق ویژگی های مثبت تو را تشخیص داد، آن گاه حتماً نقد و ایراد ها را هم سوال کن. حال مطمئن باش که به شکل بی طرفانه و واقع بینانه قضاوت کرده  و به اصطلاح حرفش، حرف است. از نظر من راهنمایی چنین فردی اعتبار دارد. توصیه می کنم این سوالی را از هر کسی نپرس. چرا به آدمهای منفی باف باید اجازه داد زباله‌دان ذهنشان را خالی کنند.
نفر اول:  من به این موضوع از این جنبه نگاه نکرده بودم. حالا که خوب فکر می کنم می بینم  که از این روش به نتایج جالبی هم نرسیده‌ام. خیلی ها مثل تو مایل نشدند قضاوتشان را در مورد ضعف های من  به زبان بیاورند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *