شکر گزاری اصیل

شاید این نوشته من مورد تایید همه نباشد. نباید هم باشد.
این نوشته، یک دریافت درونی و یک اصل شخصی است. اما می خواهم آن را به اشتراک بگذارم. زیرا می خواهم بفهمم آیا کسانی با این تعبیر موافق هستند و چه دلایلی برای قبول این فکر دارند؟ موارد نقض هم برایم جالب است. زیرا به عنوان انسانی که از درون دیگران خبر ندارد و از استدلال‌های آنها دور است می خواهم نقد آنها را بدانم. از کشف زوایای روشن و تاریک این فکر لذت ببرم.
به نظرم شکرگزاری اصیل، حال خوبی است که انسان تجربه می کند. حس خوب برای انسان معادل شکرگزاری است. حال خوب به کسی دست نمی دهد، مگر اینکه اتصالی بین او و نیروی برتر جهان برقرار شده باشد. مشروط بر اینکه این حال خوب بر اساس بد کردن حال انسان دیگر نباشد. یک شکرگزاراصیل، حال خوب و احساس عالی دارد. از داشته هایش خشنود است. موقعیت خودش را می پذیرد و می پسندد.
در وضعیتی است که دلش آسوده و وجدانش آرام است. مهم نیست، شکرگزار چیزی به زبان بیاورد یا نیاورد
مردم خیلی چیزها به زبان می آورند. مثلاً باحال بد و احساس طلبکاری از جهان، به زبان می گویند خدا را هزاران بار شُکر. اما این شُکر نیست.کاربرد عدد هم یک فریبکاری آشکار دیگران است. شُکرگزاری، داشتن حال خوب در شرایطی است که حتی شاید از نظر دیگران رقت‌بار یا غیر قابل تحمل باشد، اما از نظر شُکرگزار خوشنودی الهی و شخصی جریان دارد.
شُکرگزاری امری همیشگی نیست، بلکه حالی غیرقابل توصیف است که در زمان های خاصی حاصل میشود

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *