صداهایی که مدیر باید بشنود.

سر کلاس یکی از دوره های بهبود مدیریت نشسته‌ام. استادمان یکی از اساتید دانشگاهی مدیریت است. در حال تدریس “خصوصیات سازمان های یادگیرنده می باشد.
داستانی با این مضمون تعریف می‌کند:
《یکی از پادشاهان سرزمین کهن به پسرش می گوید بعد از من تو پادشاهی. ولی برای این که شایستگی خودت را نشان بدهی باید یک هفته، تنها در جنگل بمانی. سپس من از تو سوال خواهم کرد که چه صداهایی شنیدی؟
پسر بعد از یک هفته ماندن در جنگل نزد پدر می آید. در پاسخ می گوید صدای حیوانات، صدای باد و صدای آب را شنیدم.
پدر می گوید تو صدا های دیگری را باید بشنوی. برو و یک هفته دیگر در جنگل تنها بمان. به ناچار میرود. بعد از مدتی دوباره نزد پدر برمیگردد. پدر می پرسد این بار چه شنیدی؟
می‌گوید این بار صدای بلعیده شدن شبنم به وسیله برگ را می‌شنیدم. پدر خشنود می شود و می گوید این صدایی است که باید می‌شنیدی. اکنون لایق پادشاهی هستی.》
استاد مدیریت در ادامه می‌گوید:
《《 شما مدیران سازمان ها هستید. باید صداهایی را بشنوید که دیگران قادر به شنیدن آنها نیستند. تا این صداها را نشنوید،نمی توانید نام تان را مدیر شایسته بگذارید. 》》

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *