اجرا کننده قانون

در تمام آن سال ها به اجرای بی قید وشرط قانون اهمیت زیادی دادم.

احترام قلبی برای مقررات و قوانین قائل بودم.

رفتار محترمانه ای با قانون داشتم.

در فکر دور زدن قوانین نبودم.

سعی نکردم از قوانین راه هایی برای سو استفاده پیدا کنم.

از سر بریدن قوانین برای بدست آوردن رضایت کسی استفاده نکردم. هر کس که می خواست باشد . نارضایتی این اشخاص اهمیتی نداشت. اینها اعتراضی هم نداشتند. خیلی آسان صحنه را ترک میکردند.

با زیر پا گذاشت قوانین برای خودم دوست و رفیق تدارک ندیدم.

قوانین سنگ بنای کار من بودند و باید در نگهداری از آنهاکوشش کافی به خرج می دادم.

اجازه نمی دادم عده ای از قانون برای سو استفاده از آن قدمی بردارند .

قانون اساس قاطعیت دستورات بود.

با رعایت مرزهای قانون دهان خیلی ها را بسته بودم. به همه پیشنهادهای غیر قانونی پاسخ منفی میدادم.

اولویت من کسی نبود جر خودم که باید مورد اتهامی قرار نگیرد و همواره سربلند بماند.

نیازی به گروه های حامی نداشتم تا اینکه با زیر پا گذاشت قانون من را در بر بگیرند و حمایت کنند. چنین افرادی را بی خاصیت می دانستم.

منفعت طلب ها به هر مسیری می رفتند تا سود خودشان را تامین کنند و بیشترشان دور و بر من نبودند. زیرا از کنار من بودن آبی گرم نمی شد .

ناراضی های سیستم و دشمنان روش من، صدایشان را در نمی اوردند . با قانون و اجرای آن توی سرشان زده بودم و نمی توانستند معترض چیزی باشند . الا مواردی که به شکل بهانه گیری های کودکانه جلوه می کرد .

با بی قانونی کسی را عزیز نکرده بودم.

امکان رشد بی قانون را گرفته بودم. کسی باارزش تر از دیگری نبود. کسی مهم تر از دیگری نبود.

هر کس به طمعی نزدیک شد با در بسته روبرو شد.

من دوستان صمیمی زیادی نداشتم. بیشتر انها ناراضی های بدون عکس العمل و بدون خاصیت بودند .

کار من حرکت در مرزهای قانونی و بسیار مشخص و معلوم بود و بس

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *