عصر پاییزی در داروخانه

عصر اوایل پاییز بود. از مطب پزشک خارج شدم . تصمیم گرفتم داروهای تجویز شده را خریداری کرده و بعد به منزل بروم. با تغییر نسخه نویسی فقط یک عدد در اختیارمان قرار میگیرد و با همان داروها را می توان خرید. وارد داروخانه مجاور مطب شدم. چند نفر قبل از من بودند که در حال تحویل گرفتن داروهایشان بودند. برگه کوچکی که رویش کد داروها نوشته شده بود تنها چیزی بود که به متصدی دادم. گفتند منتظر شوم.

چشمم روی دیوار لغزید شروع به خواندن تبلیغات کردم. اسم یک دکتر را نوشته بود و در ادامه شاید ده تا خدمت که از تزریق بوتاکس شروع شده بود و تا مزوتراپی و لیفت گونه و خدمات دیگر ادامه یافته بود.

اسم آن پزشک با اسم داروخانه یکی بود. کنجکاو شدم . آیا این پزشک و این صاحب داروخانه هم نام بودند؟

با کمی دقت متوجه شدم که صاحب داروخانه_که اسمش روی سر دَر بود_ و پروانه داروخانه و ارائه خدمات زیبایی همه یکی است. بازهم شک کردم . بلند شدم و نگاهی دقیق تر به پروانه صاحب داروخانه نگاه کردم. بله همه یکی بود . این خانم داروساز که مدرک دکترای داروسازی اش هم در کنار پروانه کسب خودش بود همان کسی است که خدمات زیبایی هم ارائه میدهد. عجیب تر اینکه آدرس محل ارائه خدمات زبیایی همان داروخانه بود.

این دیگر از عجایبی بود که تا به حال با آن برخورد نکرده بودم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *