نان کم کیفیت

امروز حدود ساعت هفت و نیم صبح به نان تازه ای که همسرم خریده بود، نگاه کردم. آن را در دستم گرفتم و سعی کردم تکه ای از آن را جدا کنم. نان بیشتر شبیه یک تکه تخته بود. بعد از حدود نیم ساعت از پخت چنین کیفیتی جای تامل داشت. ناخودآگاه این جمله به زبانم آمد. گفتم ما هستیم که از این نانوایی خیانت کار نان میخریم و اجازه رشد و فعالیت به او داده ایم. دیگر از این نانوایی خرید نکنیم.

من می اندیشیدم که هر کسی هر طور که میتواند به دیگران زخمی می زند. هر کسی هر طور که زورش می رسد به دیگری ظلم می کند. لازم نیست که ظالم در خیابان اسلحه به دست داشته باشد . همین نانوا با این پخت و با این کیفیت نیز تیری در دل مردم خالی می کند که کم از ظلم نیست.

دست به دست کسانی داده است که میخواهند مردم را تحقیر کنند . تحقیر از این بدتر که نان کم کیفیت به قیمت نان کیفی به دست مردم بدهند.

ظالم ها را طوری برای ذهن ها ترسیم کرده اند که باید ظاهری خاص داشته باشند . اصل مفهوم درک نشده است. اگر آموزش های ما درست بودند، باید مفهومی را یاد می دادند و ما مهارت یافتن مصداق های آن را می آموختیم. این درد آموزش های قدیمی ماست. ما بسیار سطحی و منفعلانه آموختیم. قدرت تحلیل کردن و استدلال را به قدر کافی به ما نیاموختند تا بتوانیم در نگاه مان مهارتی داشته باشیم که مصداق های مفاهیم را کشف کنیم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *