یک زمانی داستانی شنیده بودم با این مضمون: یک
شیفت عصر سیزده بدر هر سال یک شیفت جنجالی
در حال بازدید از بخش های بیمارستان بودم. یکی
نزدیکیهای روز پرستار و مراسم آن بود. یک پرستار
یکی از سرپرستارها برای یک نفر از بخش خودش
آن سالی که ارزشیابی ها عوض شدند را به
نزدیک سال نو بود. مشغول تدارک برنامه های نوروزی
امروز میخواهم از دو تا پرستار برایتان بنویسم که
امروز میخواهم ماجرایی برایتان تعریف کنم تا فکر نکنید
یک مدیر خدمات پرستاری در مراکز دولتی و رسمی
امروز می خواهم در مورد یکی از پرستاران شیفتی
تا وقتی که به عنوان مدیر خدمات پرستاری منصوب