۱٫ پیش از ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان به وسیله نظام خودگردان و کهن قبیلگی اداره می شد و علیرغم همسایگی با دو نظام سیاسی متمدن آن روزگار یعنی ایران و روم هیچ بهره ای از سیاست و تمدن آن نداشت امتی عقب مانده به حساب میآمد.
۲٫ انحطاط نظام ارزشی معرف مرتبه تکامل و تعالی هر جامعه ای است.
۳٫ زن در جامعه جاهلی در عصر ظهور اسلام موجودی بیخاصیت و بی مقدار بود. مال و ثروت در میان شان از مظاهر والای ارزشی به شمار می رفت. به طوری که جنایت آدم کشتن و غارت کاروان ها مجاز بود. مال دار ها در جامعه موقعیت ممتاز داشتند. پسر داری از ملاکهای ارزش به شمار می رفت. حمیت و عصبیت مایه افتخار و نشان ارزش بود. ابتذال اخلاقی به شکل فساد، شراب خواری،قمار، زن بارگی، هرزگی جنسی، آواز خوانی و شعر وجود داشت. ساختار اقتصادی بر پایه معامله های شانسی و رباخواری استوار بود.
۴٫ پیامبر چنین جامعه را اصلاح کرد. با مقرر کردن خمس زکات و حذف ربا و معاملات درست ساختار اقتصادی را به سمت اصلاح هدایت نمود. با تکریم زن و حق ارث او و برداشتن قوانین جاهلیت چهره زن را در جامعه دگرگون کرد. با حذف شراب و قمار به سلامت روانی افراد جامعه خدمت نمود. با اتحاد و همدلی مسئله تعصب، غارت و اجازه کشت و کشتار قبیلگی را کاهش داد. تعصبات قبیله گی و زر و زور را اصلاح کرد.
۵٫ بیشک نه رسول خدا مجال آن را یافت که معارف الهی را جزء خمیرمایه امت اسلام در آورد و نه ملتی که قرن ها با باور های جاهلی سر کرده بودند، مستعد چنین دگرگونی شگرفی بودند. بعد از مرگ پیامبر جاهلیت با نقاب دین و دینداری ظاهر شد.
۶٫ از این پس تاریخ اسلام شاهد رنگ باختن اعتقادات و انگیزه های مذهبی و سیر قهقرایی جامعه به سوی خلق و خوی جاهلی شد.
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها