پشت یک تصمیم به ظاهر ساده جدال و چالش فکری زیادی خوابیده است.

از من و چند مدیر خدمات پرستاری دیگر به عنوان کارشناس خواسته شد تا مصاحبه های پذیرفته شدگان آزمون کتبی کمک بهیاری را انجام بدهیم. مصاحبه شغلی برای انتخاب تعدادی از آنها برای شروع کار قرار دادی در بیمارستان بود. خود این روند شفافیت چندانی نداشت که در محیط های پیچیده کاری یک امر رایج است.

مصاحبه با آنها برای من تجربه تازه ای نبود، بارها در بدو ورود هر کمک بهیاری چه برای استخدام و چه انتقال از جای دیگر این مصاحبه را تجربه کرده بودم. اما این بار شنیده هایم من را به شک و دو دلی انداخته بود. چالشی بزرگ پیش رو داشتیم. از دور و نزدیک، آشنا و بیگانه خبرهای ضد و نقیضی به گوشم رسید.

خوش بین ها از به حساب آمدن مدیران خدمات پرستاری در فرآیند کارمند گزینی استقبال کردند و به نظر آنها شناخت نسبی در طول مصاحبه فیلتری بود که در انتخاب نیروهای کیفی می توانست موثر باشد.

ایجاد زمینه مشارکت مدیران در تصمیم گیری جذب نیروها آن هم در حوزه های مستعد بدبینی ، یک گام مثبت تلقی می شد. محتوای مصاحبه به ما سپرده شده بود.

شاخص های جامع، مانع و واضحی در اختیار نداشتیم و نقش کلی ما در تمامیت فرآیند خیلی روشن نبود. ولی باز هم خوش بین ها به این آینده امیدوار بودند.

بدبین ها میگفتند خودتان را شریک این انتخاب ها نکنید. شما بهانه و دستاویزی هسیتد که قدرتهای در سایه هر کس را بخواهند، جذب خواهند کرد. آنها کسانی را به استخدام قراردادی در خواهند آورد که امتیاز کافی کسب نکرده بودند و با این بازی ها آنها جذب خواهند شد . شما نباید این مسئولیت را بپذیرید زیرا شریک این عروسک گردان ها خواهید بود.

با وجود همه این شنیده ها، مدیران پرستاری مصاحبه ها را انجام دادند و اعلام نتایج را به برگزار کنندگان سپردند.

با توجه به این که ما داوطلب ها را نمی شناختیم و پذیرفته شدگان در بیمارستان های مختلفی به کار گرفته شدند، هرگز ندانستیم که کدام دیدگاه درست بود خوش بین ها درست می گفتند یا بد بین ها .

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *