در دفتر پرستاری برای حفظ حداقل استانداردها، یک چک لیست بومی شده با عنوان ارزیابی کنترل عفونت طراحی کردیم. این سوالات با استفاده از منابع معتبر و به روز و نیز نقطه نظرات کارکنان تهیه شد.
هدف از طراحی و تکمیل چک لیست اطمینان از ارائه خدمات ایمن به دانشجویان و مراجعین در دانشکده دندانپزشکی بود.
در یکی از بخش ها حین تکمیل چک لیست و جمع بندی نهایی روشن شد که مسئول بخش در حد مورد انتظار عمل نکرده است. طبق مفاد چک لیست انتقادات زیادی به عملکرد مدیریتی او وارد بود.
اگر او انتقادات را می پذیرفت و سعی در درک آنها داشت، می توانست از این فرصت برای رشد فردی و بهبود وضعیت اداره بخش استفاده کند. اما او به جای اینکه گوش کند، درس بگیرد، از حقایق مطلع شود، توقف کند و از خود بپرسد چرا امتیازات به حد نصاب نرسید، شروع به مقصر نشان دادن دیگران از جمله خدمات بخش، دانشجویان و سایر بهانه ها کرد.
او با یک روش غیر حرفهای به انحاء مختلف از خودش سلب مسئولیت کرد. با زبان بازی و حاشیه پردازی ذهن ناظرها را متوجه امور دیگر کرد تا اصل بحث فراموش شود. شاید اگر چکلیست دست ما نبود، با آن شیوه انحراف افکار و نقص افکنی بر دیگران، نمیدانستیم برای چه هدفی در آن بخش حضور داریم.
از خودم پرسیدم کم کاری های یک مسئول بخش ناشی از چه عواملی بود؟
شاید روش مدیران و مجموعه مدیریت از جمله دفتر پرستاری موثر نبود.
شاید انجام کارهای دیگر برای او مهم تر بود. اولویت هایش مطابق سازمان نبود.
شاید عوامل خارجی واقعاً موثر بودند.
شاید عملکرد نامطلوب او نتیجه فقدان دانش و مهارت لازم بود.
شاید منافع و علایق او با منافع سازمان منطبق نبود.
کامنت یکی از خوانندگان : چک لیست ها برای رفع نقص ها خوب بودند. فقط عیبی که بود سرپرستار در همه موارد از نقایص ساختمانی و تاسیساتی گرفته تا حراست و غیره پاسخگو بود. برای کار اصلی سرپرستار که کنترل بیمار و پرستار و پزشک و دانشجو و غیره بود وقت کافی نداشتیم. مسئولین سایر قسمت ها اکثراً بد عادت شده بودند که البته بارها در جلسات با رئیس و مدیر بیمارستان مطرح شده بود.
چیزی که به ما آموزش داده نشده، قبول اشتباهاتمان است.
آخرین دیدگاهها