به خودم قول داده ام که…

من نمی دانم چرا بعضی اتفاق ها و گفتگو ها توی ذهنم حک شده و به هر بهانه ای تداعی می شوند.

نمی دانم چرا بعضی چیزها اصلا به یادم نمانده است و حتی وقتی دیگران از آن یاد می کنند، مثل یک خنگ می گویم اصلاً به یاد ندارم.

نمی دانم چرا وقتی که چند نفر از اتفاقی کاملا روشن و خاطره ای واحد حرف میزنند چرا من با اینکه در آن رویداد حضور داشته ام اما هیچ نشانی از آن را در پرونده های ذهنی ام نمی یابم.

با این وصف، به خودم  قول داده ام تمام آنچه الان در ذهنم هست به رشته تحریر در آید. شاید برای جویندگان حقیقت و آنهایی که در پی بالا بردن ضریب اطمینان زندگی هستند، مفید باشد.

به خودم قول داده ام که حتما همه محتوای ذهنم را به نوشتار تبدیل کنم، شاید برای کسی مفید واقع شود.

به خودم قول داده ام که این رسالت من باشد که هر آنچه را که میدانم و از سر گذرانده ام برای آیندگان ثبت کنم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *