کارمندان و زیردستان در هر سطحی که باشند به مهم بودن و تایید شدن نیاز دارند. یک تایید با اشاره یا کلام تمام آن نیرویی است که برای ارائه کار بهتر نیاز است.
مصداق این آموخته را مطالعه فرمایید: سال ها پیش همه کارکنان دانشگاه باید یک دوره حضوری آموزشی را میگذراندند. من در یکی از کارگروه ها عضو بودم و در کلاس شرکت کرده بودم. در حالی که بیشتر فراگیران را نمی شناختم. بنابراین در مورد آنها فاقد ذهنیت بودم. این بدان معنی است که هیچ پیش فرضی نداشته و به صورت بیطرفانه به مسئله نگاه کردم.
استاد شروع به تدریس کرد. اما نصف مدت کلاس فراگیران حرف زدند و نه استاد.
فراگیران پیام اصلی خود را در قالب جملات و نقطه نظرات شخصی ریخته و عرضه کردند.سه شخص بیش از دیگران وقت کلاس را تلف کردند.
نفر اول در گفتاری طولانی این مضمون را رساند که من خیلی کار کردم اما کسی متوجه نشد و انگیزه ام را از دست دادم .حالا فقط می آیم و می روم.
نفردوم از بی ارزش بودن دانش تخصصی در سازمان گلایه کرد. گویی میخواست سطح سواد خود را به حضار نشان بدهد و توانایی نطق و دانش خود را با بیان جملاتی حکیمانه به رخ کشید.
نفر سوم خیلی بی سرو ته حرف زد. گویی فقط نیاز به جلب توجه و تایید حضار داشت. فراگیران هم یک جورهایی دستش انداختند و تشویقش کردند تا حرفهایشان را از حلقوم او بیان کنند.
آخرین دیدگاهها