آموختم که به قول نویسنده کتاب《چرا درمانده ایم؟》زهر و پادزهر همینجاست. بارها و بارها شاهد بودیم که با تغییرات چهارساله سیاسی در سطح کشور مدیران سیستم های دولتی به شکل آبشاری عوض شدند. با شروع این تغییرات مدیران به تدریج به مشاغل دیگر گمارده شدند. افراد جدید جای آنها را گرفتند. مدیران قبلی، پست های خود را به افراد جدید تحویل داده و در مراسم معارفه و تودیع مورد تقدیر و تشکر قرار گرفته و رفتند. ندیدیم که کسی یا ارگانی مدیران را در مدت تصدی ایشان مورد بررسی و ارزیابی قرار داده وزیر سوال ببرد. ما شاهد بودیم بارها مدیران عوض شدند و هیچ قضاوت و ارزیابی منسجمی در موردشان نشد.
در یکی از این تغییرات شایعه شد که مسئول قبلی بدهیهای زیادی به بار آورده است، اما هیچ خبری مبنی بر رد یا تایید آن منتشر نشد. اگر مدیری خیالش راحت باشد که هیچ گاه مورد حسابرسی قرار نخواهد گرفت، چرا باید سعی کند که حداکثر تلاشش را بکند. او با حداقل قابل قبول برای سیستم کار می کند و چون پاسخگو نخواهد بود، میتواند کوتاهی هم بکند.به نظر میرسد تا وقتی که تغییرات مدیریتی در سطح پایه و میانی به ساختار سیاسی وابسته باشد و ربطی به عملکرد نداشته باشد پیشرفت قابل توجهی رخ ندهد.در انتها جمله ای دیگر از کتاب《 چرا درمانده ایم؟》حسن نراقی نقل می شود. ” تمام تاریخ دادگستری این کشور را از بدو پیدایش زیر و رو کنید یک نفر را نخواهید یافت که به جرم کار نکردن و پیش نبردن مسئولیتی که عهده دار بود محاکمه شود!!!》
آخرین دیدگاهها