قانون دو ثانیه بیان میکند که قبل از انجام کار یا گرفتن تصمیم یا هر موقعیت سوالبرانگیز ای دو ثانیه مکث کنید.
بدون اینکه از این قانون خبر داشته باشم از آن استفاده کردهام.
به عنوان مدیر خدمات پرستاری به یکی از جلسه های ارتقاء کیفیت دعوت شده بودم. من باید در جلسه آموزشی تکریم ارباب رجوع شرکت میکردم و بعد به صورت آبشاری زمینه آموزش آن را برای کارکنان زیر مجموعه دفتر پرستاری فراهم می آوردم.
زمان جلسه نزدیک ظهر بود. بنابراین به بازدید بخش ها رفتم. در یکی از بخش های ویژه سر و صدای زیادی به راه افتاده بود. بستگان بیمار به اصطلاح چشم هایشان را بسته بودند و دهانشان را باز کرده بودند و بد و بیراه می گفتند. آنها از کیفیت درمان و مراقبت شاکی بودند. پزشکان در صحنه نبودند، اما به پرستارها و کمک بهیار ها کلی فحش و ناسزا نثار شد. ساکت کردن شاکی ها کار آسانی نبود. ولی بالاخره با کمک همدیگر توانستیم تا حدودی به آنها کمک کنیم تا رفتارشان را کنترل کنند و اجازه رسیدگی به موضوع را بدهند.
وقتی به جلسه رسیدم در اثر مشاجرات پیش آمده، از درون میلرزیدم. بسیار عصبانی و ناراحت بودم. وقتی که رئیس جلسه در مورد تکریم ارباب رجوع توضیح می داد و از مزایای آن میگفت، دلم می خواست اعتراض کنم، داد بزنم و بار روانی که بر دوش داشتم را بر سر آنها خالی کنم.
اما دو ثانیه مکث کردم و بر خود مسلط شدم. صبر کردم تا نوبت من بشود. گفتم: حضار محترم این صحبتهایی که در مورد مزایای تکریم ارباب رجوع شنیدیم اگرچه درست هستند و پژوهش های جهانی آن را پشتیبانی می کنند، اما سر و کله زدن با مشتری به این سادگی ها نیست. امری بسیار مشکل و پیچیده است.
بعد از صحبت من موجی شبیه اثر تماشاگر جاری شد. بعد از آن فراگیران با بیانات خودشان ابعاد بیشتری را طرح کردند. همه معتقد بودند مشتری می خواهد به نیازش در کمترین زمان پاسخ داده شود و فقط با تعارف و روی خوش و کلام نیکو نمیتوان به رضایت مشتری دست یافت.
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها