انسان هایی که صفاتشان نامی ندارد.

امروز میخواهم در مورد انسان های بنویسم که نمی دانم چه نامی بر ویژگی های آنها بگذارم.راستش توضیح دادن ویژگی های آنها ممکن است، اما گذاشتن اسمی روی آنها، برای من مقدور نیست.

اینها کسانی هستند که در هر موقعیت یا شغلی باشند، این ویژگی های مشترک را دارند .

  • آنها به دیگران فرصت های بیشمار برای اشتباه کردن می دهند .
  • به اشتباه کنندگان تذکر نمی دهند. فقط به فرصت دادن ادامه میدهند .
  • خیلی خوش بین هستند و گمان نمی کنند که روزی خلاف خوش بینی شان اثبات شود.
  • اینها افرادی صبور هستند که با کسی در گیر نمی شوند. با کسی بحث نمی کنند به خوبی کردن و خدمت کردن ادامه می دهند.
  • به بازخوردها بی توجه هستند و همچنان به نیکی کردن بی پایان معتقدند.
  • خود خوری می کنند. تحمل می کنند. کوتاه می آیند، ولی دم بر نمی آورند.
  • در دادن بازخورد کوشش نمی کنند، به این امید که روزی طرف مقابل خودش می فهمد.
  • اینها اهل بده بستان نیستند. در قبال کاری که انجام میدهند منتظر پاداش، اجر و مزد نیستند. به صورت یک طرفه و بی پایان به خدمت و نیکی می پردازند.
  • بی ترمز جلو رفته و نسبت به علایم و نشانه های عدم درک دیگران اهمیتی نمی دهند. از کارشان نمی زنند. خدمتشان را قطع نمی کنند.
  • مردم فکر می کنند اینها طبیعت شان همین است و تغییری نخواهند کرد . این منش آنها تلقی می شود. گمان می کنند همیشه همین طور خواهد بود.
  • زحمت هایی را که می کشند به روی کسی نمی آورند.
  • منت نمی گذارند.
  • متفاوت از عامه،عمل کرده و فرق دارند.

 

  • اما روزی صبوری و خدمت کردن اینها تمام می شود.
  • روزی که ناگهان چهر ه شان عوض می شود.
  • آنها یک روزی به اصطلاح می بُرند.
  • آنها وقتی بیدار می شوند، که بی نهایت خسته هستند .
  • دیگر هیچ احساس و عاطفه ای در درونشان باقی نمانده است.
  • با اینکه جانب ادب و احترام و روابط عادی را نگه میدارند. اما خالی میشوند از هر چه که بودند.
  • گویی دلشان می شکند.
  • از همه زحمت هایشان به یک باره خسته و دل زده می شوند .
  • می فهمند که بازخوردهایی که انتظارش را داشتند، وجود ندارد.
  • احساس می کنند مورد سواستفاده قرار گرفته اند.
  • . حالا وقتی رسیده است که دیگر بازخوردی اهمیتی ندارد.
  • تبدیل به آدم های سردی می شوند، که با گذشته شان قابل مقایسه نیستند.
  • هیچ جبرانی هم کار ساز نمی افتد.
  • گویی از هر چه که بودند پشیمان می شوند.
  • مسیری دیگر در پیش می گیرند.
  • در این مرحله به انسان های خطرناکی تبدیل می شوند. از این نظر که ترمیم و بازگشتی در تغییراتی که رخ داده، وجود نخواهد داشت.
  • آنها دیگر مثل قبل نمی شوند . گویی از آسمان به زمین سقوط کرده اند، بیدار شده اند و دگرگونه رفتار می کنند.
به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *