در روزهای آخر پاییز در یک روز دو نوع آموزش را باید می گذراندم. آزمون خدمت ضمن خدمت کتابخوانی و آموزش حضوری را داشتم.
یعنی هم باید امتحان کتبی یکی از مباحث پرستاری را میدادم و هم در یک دوره حضوری بهبود مدیریت که ثبت نام کرده بودم، حاضر میشدم. با توجه به ساعات تنظیم شده، اول امتحان دادم و سپس با عجله و به سرعت برق و باد، خودم را به کلاس رساندم.
وارد شدن به کلاسی که شروع شده بود خیلی سخت بود. اما حسن این کلاس این بود که تازه وارد ها از انتهای کلاس وارد می شدند و اگر سرو صدا نمیکردند، کسی به جز مدرس متوجه ورودشان نمی شد. وقتی من وارد شدم ، میانه سخنرانی یکی از اساتید متخصص در اخلاق حرفهایی بود.
سخنان او در مورد تفاوت شغل و حرفه بود. مطالبی بیان کرد آنقدر برایم تاثیرگذار و مهم بود که در جلسه های مختلف از آن استفاده کردم. گویی برای سوال هایی که توی سرم چرخ می زدند و جوابی نمی یافتم به ناگاه پاسخی ظاهر شد.
چند نکته کلیدی آن سخنرانی به شرح زیر است:
اول شغل کاری برای امرار معاش است اما حرفه نیاز به دانش مهارت و تجربه دارد.
دوم هر کسی که حرفه را بپذیرد، باید منافع جامعه را به منافع خودش اولویت بدهد. همان کاری که اکنون کادر پزشکی و پرستاری انجام میدهند.
سوم هر حرفهای باید صلاحیت حرفهای خود را با آموزش مداوم حفظ کرده و همواره مورد ارزشیابی قرار بگیرد.
چهارم هر حرفه ای باید مسئولیت پذیر بوده و نقش خود را در کار تیمی ایفا کند.
آخرین دیدگاهها