من یک پرستار بیمارستان هستم . ناچارم با دفتر پرستاری کناربیایم، زیرا متعلق به آن زیر مجموعه می باشم. باید به اندازه وسع و توان خودم به اصلاح امور دفتر پرستاری کمک کنم و اجازه ندهم عیب ها و ایراد ها به همین شکل باقی بماند. من متناسب با دارایی های درونی ام مثل دانایی، توانایی، ویژگیهای شخصیتی و منش نسبت به رنج ها و سوء مدیریت ها بی تفاوت نیستم.
از سوی دیگر باید ضد ضربه باشم. هیچ تضمینی نیست که جامعه پرستاری به خصوص بخش مدیریتی آن بی عیب و نقص باشد. بنابراین من باید ضربهگیر داشته باشم تا آسیب کمتری ببینم.
یادم افتاد یکی از تعابیر آیین هندو به شرح زیر است: اگر جامعه مرداب یا باتلاق است باید بتوانیم در این منجلاب لااقل نیلوفر باشیم.
این را هم می دانم که احساس بی قدرتی یعنی عدم توانایی در تحت تاثیر قرار دادن محیط، جزء واقعیت موجود است.
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها