امروز می خواهم در مورد توقعات خانواده، فامیل و جامعه از پرستاران برایتان بگویم. منظورم توقعاتی است که در محدوده شغلی آنها قرار نمی گیرد.
*درست است که آنها با دانش آموختگی در رشته پرستاری نه یک شغل، بلکه یک حرفه را انتخاب کردهاند.
*درست است که طبق تعریف، صاحبان حرفه، باید منافع جامعه را به منافع خود ترجیح بدهند.
*درست است که آنها در هر جایی که نیاز بود، باید کمک کنند و به عنوان مشاور سلامت اطلاعات خود را در اختیار جامعه بگذارند .
اما همه اینها باعث نمیشود که از آنها توقعاتی نادرست داشت و مرزهای حرفه ای آنها را نادیده گرفت.
به عنوان مثال:
*پرستار های شاغل در بیمارستان کسانی نیستند، که هر وقت خواستید، برایتان خارج از نوبت وقتِ ویزیت از دکتر ها بگیرند، یا اینکه نوبت شما را زودتر راه بیندازند و به بیماران قبل از شما بی اعتنایی کرده و حق آنها را نادیده بگیرند.
*پرستار ها کسانی نیستند که هر وقت دلتان خواست به واسطه آنها به ملاقات بیماران، در خارج از ساعات ملاقات بروید. دلتان خوش باشد که یک آشنا دارید که مرزهای مقررات را برایتان دور بزند و کاری کند که اصولاً نباید انجام بدهد.
*پرستارها مالک بیمارستان نیستند که توقع داشته باشید هر کاری به خاطر شما انجام دهند. حتی اگر مالک هم بودند، چنین درخواستهایی دور از اخلاق است.
بنابراین:
*جامعه، فامیل و خانواده باید مرزهای باریک توقع درست و نادرست را بیاموزد و در رعایت آن کوشا باشد.
با این کار پرستارها همواره با دلسوزی و داوطلبانه در خدمت سلامتی جامعه خواهند بود.
*جامعه نباید پرستار ها را با چالش هایی که با روح حرفه و نیز مقررات جاری بیمارستان در تضاد است، رو در رو کند.
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها