داستان مراد و مرید

داستان مراد و مرید مختص محیط‌های بی‌سواد و کم‌سواد نیست، بلکه می تواند متعلق به محیط هایی مثل دانشگاه هم باشد.

چه فرقی میکند آدم ها کجا قرار داشته باشند؟

از کدام امتحان های کلاسیک نمره لازم را کسب کرده باشند؟

نمرات زندگی عادی شان چه باشد؟

خصوصیت هر انسانی است که به دلیل فقدان عزت نفس در هر جایی که باشد به روش مراد و مریدی متوسل شود. در هر جایی که ممکن است آدم ها بخواهند به خاطر ضعف خودشان دیگران را کنترل کنند ، تمایل به قدرت نمایی داشته باشند.

هر جا سیستم در کار نباشد، چنین روابطی ظاهر می‌شود. این چنین رفتارهایی در حکمرانی های سطوح بالا هم مصداق دارند. این آدم ها می خواهند کنترل کنند، می خواهند مراد باشند، می‌خواهند سیستم نباشد تا آنها بتوانند ادامه بدهند.

در این روش ها ارزش و تقدم و اولویت سیستم نیست، بلکه یک شخص است که باید به او عظمت بخشید و تنها در رفاه و رضایت او کوشید. هرجا تعامل و یادگیری باشد، جایی برای مرید و مرادی وجود ندارد.

آدمهای با عزت نفس کم دوست دارند و نیاز دارند که دور و برش ان را با آدمهای ضعیف پر کنند.

آدم های قوی احتیاجی به این قشر ندارد. خودشان از پس کارها برآمده و خود را نه دارای مدرک بلکه دارای تخصص می‌دانند و خودشان مستقل عمل می کنند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *