هر رابطه ای و بخصوص رابطه فامیلی که به قدمت عمر هر انسان می باشد دارای ضعف ها و ایراداتی است . این طرفین رابطه هستند که باید خویشتنداری بکنند و اجازه ندهند که این ضعف ها روزی بیان شوند . زیرا نه تنها سودی ندارند و پرده از راز ها و سر های درون برداشته می شوند بلکه ریشه اختلافات و سو برداشت های جدید هم می شوند . مثلا یک اتفاقی در یک مقطع تاریخی افتاده است. خیلی هم تلخ بوده است. بازگو کردن آن در یک مرافعه خانوادگی آن را بر ملا کرده و باعث بد بینی ها و کنجکاوی های جدید و نیز برداشت های غلط می شوند. این دیگر فاجعه می شود. زیرا توضیح دادن چیزی که هر کس تعبیر خودش را از ان دارد و برای خودش در طول زمان تعبیر های جدید هم افزوده است یک امر محال و غیر ممکن است. یک اتفاق و یک خبر در طول زمان و در گذر اتفاقات و تغییر و تحول رابطه ها به اشکال جدید تبدیل شده و از اصل خود فاصله قابل ملاحظه ای گرفته است.
به نظرم بهتر است اصلا اجازه ندهیم که جنگ و دعوا در فامیل راه بیفتد. زیرا آدم ها خویشتنداری خود را از کف داده و زباله های ذهنی شان را بیرون می ریزند که اصلا صحت آنها مورد تایید نمی تواند باشد .
به نظرم بهتر است تا جایی که ممکن است با قهر کردن و سر سنگینی به روابط سمی پایان داد و اجازه باز شدن دهان ماشین های زباله را نداد.
به نظرم بهتر است اجازه داده نشود بعضی حرف ها به زبان آورده شود.
به نظرم بهتر است که دیگران را در مسیر و جایی قرار ندهیم که مجبور شوند که یکی از دو طرف را برگزینند و در این گزینش دچار سردرگمی و درد شود.
اما این راه حل یک عارضه بزرگ و خطرناک دارد و آن خشم فروخورده و نیز سرکوب عصبانیت است که درون آدم را حسابی داغون می کند . حال باید دید کدام روش از نظر کارایی بر دیگری می چربد.
آخرین دیدگاهها