تا وقتی که به عنوان مدیر خدمات پرستاری منصوب نشده بودم، تصور می کردم که از قوانین و مقررات سر در می آورم.
من در اشتباه بودم. زیرا باید طیف وسیعی از قوانین و مقررات عمومی، اختصاصی پرستاران و قوانین نانوشته را در ذهن آماده می داشتم.
کار مدیران بیشتر وقت ها تصمیم گیری است. برای اینکه تصمیم ها در محدوده و چهارچوب مقررات حاکم بر سازمان باشد، بایستی تمام قوانین و مقررات در ذهن آماده استفاده باشد.
قوانین و مقررات عمومی بیمارستان تقریباً مثل سایر قوانین سازمان های دولتی بود. مستندات و مکتوبات زیادی داشت. مثل ارزشیابی، تشویق، تنبیه و شرح وظایف.
گروه دیگر مقرراتی بود که خاص پرستاری بودند. این قوانین به شکل مستند و منسجم موجود نبود. بلکه لابلای اوراق و دستور العمل ها پراکنده بود. بیشتر بخشنامه ها و مقررات مربوط به پرستاری توسط افرادی تدوین شده بود که خودشان پرستار نبودند. بنابراین دستورات متناقض، نامرتبط، غیر قابل اجرا و گاهی در تعارض با روح پرستاری لابلای آنها، وجود داشت.
در دفتر پرستاری برای اینکه مقررات خاص پرستاری را سامان بدهیم تا بتوانیم در چهارچوب آن حرکت کنیم، دستورالعمل های پرستاری را در یک پوشه جمع آوری کردیم.
آنها را بر اساس تاریخ چیدیم و فهمیدیم که اختلاف نظر ها از کجاها سرچشمه گرفته است و منشا بعضی سوتعبیرها در کجا خفته است.
بررسی این اوراق نشان داد که کدام بخشنامه ها در طول زمان و تغییر یافتن شرایط از درجه اعتبار ساقط شده اند. همچنین چه دستورالعمل های مفیدی در طول زمان به فراموشی سپرده شده است و قابلیت استفاده دارند.
این کار چندین ماه به طول انجامید ولی نتیجه آن بسیار شیرین و در عین کاربردی بود.
دسته بعدی قوانین و مقررات، نانوشته هایی بودند که سینه به سینه در نسل های پرستاری انتقال یافته و قابل عوض شدن نبودند. این دسته از مقررات را باید با کنار آمدن یا اصلاح تدریجی تبدیل به اموراتی مفید می کردیم.
آخرین دیدگاهها