خواب نوشت یکشنبه نوزدهم آذر هزار و چهارصد و د
در خواب دیدم که توفیق پیدا کردهام که یک استاد را ملاقات کنم. از وی خواستم که یک فایل برای من بفرستد او گفت: لطفاً شماره موبایل و کد ملی را به من بدهید تا برایتان ارسال کنم. اسمم را هم خواست. من در یک برگه کاغذ میخواستم که اعداد را بنویسم ولی هرچه سعی میکردم اعداد سادهای که همواره مورد استفاده قرار میدهم به یادم نمیآمد . با مدادی که در دست داشتم سعی میکردم اعداد را بنویسم. استاد اضافه کرد که کد ملی پدر و مادرت را هم میخواهم. میدانستم که کد ملی آنها در گوشی نوشتم. مهم این بود که اعداد خودم را نمیتوانستم به یاد بیاورم. یک بار موفق شدم اعداد را درست بنویسم، اما در انبوه اعدادی که برای تمرین و یافتن نمره شماره اصلی نوشته بودم گم شدند. کاغذ جدید برداشتم و سعی کردم همزمان که بلند میخوانم همان را هم بنویسم.
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها