ضرب المثلی با این مضمون شنیده بودم که همه راه ها به رُم ختم می شود. مرحومه مفکر بارها گفته بود که همه راه ها به رُم ختم نمی شود بلکه همه راه ها به دفتر پرستاری ختم می شود.
منظورش این بود که ته هر پدیده ای در بیمارستان یک ربطی به دفتر پرستاری دارد. دفتر پرستاری برای خودش خاور میانه ای بود که روی آرامش را نمی دید. یکی از موارد را برایتان نقل می کنم. یک بار من یک اشتباه محاسباتی مرتکب شدم . در اثر آن پنج شش نفر پاداش مالی نگرفتند. باید اضافه کنم تمام افرادی که فرایند های بعد از دفتر پرستاری را هدایت می کردند، همگی همان اشتباه را ادامه داده بودند. خیالشان راحت بود که مثل گذشته با دقت کافی نوشته شده است. وقتی پاداش ها واریز شد، متوجه اشتباهی شدیم که از دفتر پرستاری آغاز شده بود و کسی متوجه آن نشده بود. کارکنان دیگر به خاطر متوجه نشدن زیر سوال نرفتند. اما دفتر پرستاری دچار دردسر شد. چشم تان روز بد نبیند این چند نفر، کل محل کار را به آشوب کشیدند. همان کارکنانی که مودب و با شخصیت به نظر می رسیدند، چهره ای دیگر را رو کردند. خدا میداند چه رفتارهایی نشان دادند و چه چیزهایی گفتند. تا اینکه یک ماه گذشت و جبران هزینه ریالی به حساب شان واریز شد. همه شاهد بودند که تهدید شدن منافع آنها، چه چهره عجیبی از آنان به نمایش گذارد. من مجبور شدم بارها عذرخواهی کنم و قول بدهم که در اولین فرصت نسبت به جبران پاداش آنها اقدام کنم. |
می خواهم بگویم کسی که در دفتر پرستاری نشسته است بر حسب شرایطی که پیش می آید آن روی سکه وجودی افراد را می بیند. در کمتر جایی مثل دفتر پرستاری نقاب ها می افتند. افراد عمیقا شناخته می شوند. عکس العمل هایی دیده می شود که به هر کس بگویی باور نمی کند. زیرا که با فنوتیپ آنها هماهنگی ندارد. این استرس های غیر قابل پیش بینی بود که موجب می شد کار کردن در دفتر پرستاری سخت باشد.
آخرین دیدگاهها