جملات طلایی از کتاب تاریخ تمدن نوشته ویل دورانت

  • ظهور تمدن هنگامی امکان‌پذیر است که هرج و مرج و ناامنی پایان پذیرفته باشد. چه فقط هنگام از بین رفتن ترس است که کنجکاوی و احتیاج به ابداع و اختراع به کار می‌افتد.
  • باران از ضروریات تمدن است.
  • در شهر است که دسته‌ای از مردم از تولید اشیا مادی می‌آسایند و به فکر ایجاد فلسفه، علم، ادبیات و هنر می‌افتند.
  • مدنیت در کلبه برزگر آغاز می‌شود. اما در شهر به گل می‌نشیند و بار می‌دهد.
  • مسئله خوراک انسان و تهیه آن بنیان تمدن را تشکیل می‌دهد.
  • هنگامی که فراوانی رخ می‌دهد و خطر از بین می‌رود، همبستگی افراد از نیرو می‌افتد و در عوض توجه به خویشتن قوت می‌گیرد.
  • اگر انسان متوسط الحال می‌توانست به میل طبیعی خود رفتار کند، هرگز حکومتی در جهان بر سر کار نمی‌آمد. هم اکنون نیز انسان با حکومت مخالف است. آن را چون یوغی گران بر گردن خود می‌پندارد. همیشه در آرزوی یافتن حکومتی در جهان است که کمتر حکومت کند. اگر پیوسته خواستار قوانین تازه است از آن جهت است که این قوانین را برای همسایه لازم می‌شمارد!
  • جنگ سطح شجاعت، قساوت، هوش و مهارت را در بشر بالا برده است. عاملی است که اختراعات را سبب شده. ادوات جنگی پس از جنگ در خدمت بشریت قرار گرفته و افزارهای سودمندی شده است.
  • سوخته شدن شهر چیزی نیست که بتوان گفت در همه احوال بلا و بدبختی غیر قابل جبران باشد. بلکه اغلب اوقات از دو لحاظ آبادانی و بهداشت سودمند واقع می‌شود.
به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *