آقایی بنام … به عنوان مدیر برگزیده کشوری انتخاب شده بود. مراسمی در سازمان برای تقدیر از کسب چنین مقامی برگزار شد. محل مراسم در ساختمان مجاور محل کار من بود. بنابراین با یونیفورم اداری یعنی سراپا سورمه ای و بدون کیف پول در مراسم حضور یافتم.
من هم مثل خیلی ها از این انتخاب خشنود نبودم و نقاط ضعف فرد را پررنگ تر از محاسن او می دیدم. من فکر می کردم همه چیز را می دانم درحالی که نسبت به مسائلی بی اطلاع بودم. من فکر می کردم که آنچه که میدانم و دریافته ام وحی منزل است. با این وصف در برنامه تقدیر از ایشان شرکت کردم.
یکی از مدیران پرستاری به شکل خودجوش کادویی را خریده بود و به نمایندگی از طرف ما به او تقدیم کرد. آنهایی که از راه دور آمده بودند و پول همراه داشتند، سهم خود از کادو را پرداخت کردند ولی من مقروض ماندم.
روز بعد در مرخصی بودم و برای ادای قرض به دفتر آن مدیر خدمات پرستاری رفتم. ایشان استقبال گرمی از من کردند از پشت میز خود بلند شدند و روبروی من در صندلی های مراجعین نشستند. در این ملاقات کوتاه ماجرایی را که برایشان پیش آمده بود، تعریف کردند.
گویا یکی از مسئولین بیمارستان عوض شده بود و اولین تصمیمش این بود که مدیر خدمات پرستاری را عزل کرده و فرد مورد وثوق خودش را جایگزین کند.
اقای… به طرفداری از مدیر خدمات پرستاری بیمارستان وارد قضیه شده بود و با مقاومت و تحمل فشارها و تهدید ها از راه افتادن بدعت جدیدی جلوگیری کرده بود. بدعتی که اگر راه می افتاد و ادامه پیدا می کرد دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شد. زیرا هر کسی به خودش این اجازه را می داد که بی دلیل هر مدیر را کنار بگذارد و به این روش مدیریت اتوبوس بدتر از وضعی که بود، ادامه پیدا کند.
آقای … عزل مدیر خدمات پرستاری را منوط به دلایل منطقی و موثق کرده بود و از جابجایی او جلوگیری کرده بود. همچنین گفته بود که کسی نمی تواند یک هفته بعد از شروع به کارش مدیر پرستاری بیمارستان را برکنار کند.
با شنیدن این ماجرا درک خودم از آقای … را زیر سوال بردم و متوجه شدم خیلی چیزها را نمی دانم. باید به سوی اکتشافات جدیدی رو می کردم.
مدیریت اتوبوسی سبکی از مدیریت است که در آن با انتخاب شدن یک نفر به عنوان رئیس اتوبوسی از آشنایان و دوستانش وارد مجموعه شده و همه پست های کلیدی را در اختیار می گیرند.
یک پاسخ
چقدر این مدیریت اتوبوسی آشناست