کمیابی کارکردی ناخوداگاه دارد کمیابی توجه را تسخیر می کند. چه صاحب ذهن بخواهد و چه نخواهد. (سندهیل مولاینتهان)
چک لیست ابتکاری و جدید را برای اولین بار بعد از تدوین به دست گرفتم و با سوپروایزر بالینی راهی بخشهای بیمارستان شدیم. در چند هفته گذشته بارها و بارها از تدوین آن پشیمان شده بودم. کنار گذاشته بودم اش و باز به این نتیجه رسیده بودم که تنها چاره ای که فعلاً به فکرم میرسد همین است .
طبق قواعد کاری دوران گذشته، سرپرستاران باید درخواست های مربوط به بخش را به تایید دفتر پرستاری می رساندند. این درخواست ها شامل دارو و لوازم مصرفی و نیز ملزومات اداری،دستگاه ها و تجهیزات پزشکی بود.
هر روز سرپرستاران درخواست های بیشتری برای تایید کردن دفتر پرستاری میفرستادند. همیشه لیستی بلند و بالا روی میز من بود. باید بررسی می کردم و نیاز بخش به درخواست ها را تایید می کردم تا اینکه توسط بیمارستان خریداری شود.
اوضاع اقتصادی و مشکلات ناشی از آن سرپرستاران را واداشته بود که بیش از حد نیازشان درخواست کنند تا برای روز مبادا دچار مشکل نشوند. ما در دنیایی از کمیابی ها زندگی میکردیم با کمبود بعضی وسایل ،ابزارها، داروها و خیلی عوامل دیگر روبرو بودیم. با تهدید هایی مواجه بودیم که اگر اتفاقی می افتاد، عوارض جبران ناپذیری داشت. در واقع کسی نمیدانست چه چیزهایی به چه اندازه مورد نیاز است؟
برای همین با همکاری اعضای دفتر پرستاری و خود سرپرستاران چک لیست عمومی برای همه بخش ها تدوین کردیم. هدف تعیین بایدها و الزامات و به اندازه نیاز بود تا دوام و قوام بخش ها تضمین شود و بیماران حداقل خدمت استاندارد را بگیرند.
حالا باید چک لیست در بخش ها تکمیل می شد تا کمبودهای هر بخش مشخص شده و سپس همه نیازها جمع بندی شده و معلوم شود از چه چیزی چه تعداد و با چه کیفیتی برای کدام بخشها باید تحویل داده شود.
وقتی که چک لیست های همه بخش ها تکمیل شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، ضروریات دقیقاً مشخص شدند. بعد از جمع بندی نتایج چک لیست ها متوجه شدیم که ذهن ما توسط کمیابی تسخیر شده بود.
در واقع ما تصور میکردیم که اوضاع خارج از کنترل ماست. ولی چنین نبود. وقتی با چک لیست ها شروع به تنظیم خریدهای ضروری برای بیمارستان کردیم از واقعیاتی پرده برداری شد که تا آن زمان قابل رویت و فهم نبودند. مشخص شد که در چه حیطه هایی چه کمبودهایی داریم و در کدام زمینه ها نباید نگران باشیم.
ما دیدیم که خیلی از مسئولین از جزئیات کمی و کیفی بخش خودشان خبر نداشتند. از آن پس به تدریج روند اطلاع هر مسئول از بخش خود رو به رشد نهاد. درخواست ها معقول و جمع بندی ها نیز در حد قابل قبول معین شدند.
بعد از طی کردن این مراحل میزان همکاری واحد حسابداری و کارپردازی هم بهبود یافت.
آخرین دیدگاهها