در ترم سوم کاردانی پرستاری واحد داروشناسی ارائه شد. بیشتر از نصف دانشجویان ترم بالاتر از ما موفق به پاس کردن سه واحد داروشناسی نشده بودند و معدل هایشان خیلی کم شده بود.
من ترم اول موفق به پاس کردن درست ریاضی نشده بودم و در ترم سوم واحد ریاضی هم داشتم. آوازه فارماکولوژی و استاد سخت گیر آن ایجاب می کرد فکری به حال خودم بکنم.
زنده یاد دکتر ثمینی استادی جوان بود و خیلی جدی به نظر می رسید. یک کتابچه انگلیسی توی دستش بود. عنوان روی آن «فارماکولوژی برای پرستاران» بود.
در هر جلسه، کتابچه را به دست گرفته و ترجمه می کرد و ما می نوشتیم. در واقع به یُمن روش او یک جلد کتاب از آخرین اطلاعات فارماکولوژی پرستاری را نوشتیم. دست نوشته های هر کس منبع مطالعه خودش برای آزمون پایان ترم شد.
از جلسه دوم یا سوم متوجه شدم که استاد عنوان بندی ها را جلوی چشمش دارد، ولی ما به دلیل تمرکز بر نوشتن متوجه پاراگراف های کتاب نیستیم. از جلسه چهارم یک خودکار قرمز همراه بردم. با تغییر عنوان رنگ خودکارم را عوض می کردم.
با خودم قرار گذاشتم هر شب نیم ساعت فارماکولوژی بخوانم تا در پایان ترم بتوانم از عهده آن و امتحان همزمان ریاضی بر آیم.
در جلسات پایانی ترم بعضی از دانشجویان گفتند که چند جلسه غایب شده اند و دست نوشته های دیگران هم برایشان مفهوم نیست. استاد به فکر رفت و گفت دفترهایتان را ببینم. یکی یکی دفترهای دانشجویان را نگاه کرد. به دفتر من که رسید توقف کرد.
نامه ای به مسئول آموزش نوشت و دستور داد از روی نوشته های من کل درس تایپ و تکثیر شده و در اختیار دانشجویان قرار داده شود.
بماند که تایپیست برای کاری که مایل نبود انجامش بدهد دمار از روزگار من در آورد. ولی من موفق به کسب نمره نوزده شدم .
آخرین دیدگاهها