اجرای هر تصمیمی راهی دارد.
در سالهای هشتاد و پنج به بعد تعداد زیادی از مدیران ارشد، میانی و پایه بیمارستان ها از کار برکنار شدند. به نظر می رسید قضاوت در موردکارایی یا عدم کارایی آنها نبود.
آنها با رخدادی غیر منتظره غافلگیر شدند. تصمیم به برکناری مدیر دستورالعمل یا استانداردی نداشت. مدیر هم برای برکناری آماده نبود. شرایط برای او به طور واضح تشریح نشده بود.
روشهای برکناری غافلگیرانه از مدیران آدم های بهتری نساخت و باعث بروز رفتارهای تلافی جویانه در برخی شد. فقدان دلایل عامه پسند در عزل مدیران مشهود بود.
شرایطی پدید آمد که نتوان از اکثر آنها به عنوان نیروی صاحب اندیشه و توانمند در سایر واحد ها مناسب استفاده کرد. نگرش به چنین نیروهایی در سازمان مثل مجرم یا گناهکار به نظر می رسید. پیدا کردن جایی برای کار به دلیل همین نگرشها مشکلات جدید پدید آورد. اغلب مدیرانی که برکنار شدند به حال خود رها شدند تا خودشان کاری پیدا کنند. نکته مهم روش های نادرست برکنار آنها و پدیدار شدن واکنش های ناشی از آن بود.
آخرین دیدگاهها