داستان واقعی در مورد اثرات سعه صدر مسئول در قبال مراجعین

از کوره در نرفتن و سعه صدر از ویژگی های مدیران با تجربه است.

زمانی محل کار من درست در مجاورت اتاق یکی از مقامات برجسته سازمان بود. به طوری که مکالمات بلند در بیرون از اتاق قابل شنیدن بود.

یک بار خانم دکتر متخصص جوان و متشخص به اتاق آن مقام مراجعه کرد. او برای اعتراض به محل کارش، در یکی از شهرستان ها آمده بود. اعتراض خود را به شکل بلند بلند حرف زدن، بی حرمتی و گاهی صدایی شبیه جیغ بیان کرد. شاید تصمیم گرفته بود قانع نشود. انگار حرفهایش را جمله به جمله آماده کرده بود. گاهی جملات را تکرار می کرد و توجهی به پاسخ ها نداشت.

مقام بلند پایه سازمان آرام، همراه با نرمی و ملاطفت و با ارائه دلیل و منطق صحبت کرد. بدیهی بود که اگر بر خودش کنترل نداشت و از کوره در می رفت، اتفاقات پیش بینی نشده ای رخ میداد. خانم دکتر با کسی طرف بود که کنترل کاملی بر رفتار و گفتارش داشت. همچنین صبور و جدی بود.

عاقبت خانم دکتر در برابر سعه صدر و استدلال طرف مقابل به زانو در آمد. طلب حلالیت کرد. صدایش را پایین آورد و دلایل را پذیرفت و تسلیم شد.

کیف قشنگش را روی دستش انداخت، آرام و متین و با قدم های آهسته در طول سالن به سوی در خروجی رفت.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *