بورچ می گوید: «سریع ترین راه به سوی انتهای زندگی، بازنشستگی و بیکاری است. هر انسانی برای ادامه ی حیات باید یک دلبستگی در زندگی داشته باشد.»
هر یک از ما گزینه ای داریم. بازنشستگی می تواند آغاز یا پایان باشد. نگرش «بیکار بودن ولی خوردن، خوابیدن و جنبیدن» شکل زود خود را مسموم کردن بازنشستگی است. بیشتر افرادی که بازنشستگی را به عنوان پایان زندگی هدفمند تلقی می کنند، طولی نمی کشد که بازنشستگی را پایان خود زندگی هم تلقی می کند. اگر آدم چیزی در زندگی اش نباشد که به خاطر آن زنده بماند، و هدف نداشته باشد، زود تحلیل می رود.
مسئله واقعی این است که وقتی بیشتر مردم به مانع «اوضاع دشوار است.» برمی خورند، فقط به شکست می اندیشند و در نتیجه، شکست می خورند. وقتی که معتقد باشید راهی پیدا می شود، خود به خود انرژی منفی(بیایید رها کنیم، بیایید برگردیم) را به انرژی مثبت (بیایید ادامه دهیم، بیایید جلو برویم) تبدیل می کنید.
یک مساله و مشکل زمانی لاینحل می شود که شما فکر کنید لاینحل است. با اعتقاد به این که راه حل ها مقدورند، آنها را جذب کنید. نپذیرید، به راستی نپذیرید، حتی به خودتان اجازه ندهید بگویید یا فکر کنید که مقدور نیست.
ابتکار عمل نوع خاصی از عمل است. انجام دادن کاری ارزشمند است بدون اینکه به آدم بگویندآن را انجام دهد. از شخصی که ابتکار عمل دارد همیشه دعوت می شود به گروه های با درآمد بالا درهر تجارت و حرفه ای ملحق شوند.
آخرین دیدگاهها