حمایت ابتدایی سرپرستان از افراد تازه استخدام شده تاثیر عمیقی بر رفتار و عملکرد آنها خواهد داشت.
منشی بالاترین مقام سیستم ما، خانمی با تدبیر و به تمام معنی مدیر بود. می توانست مراجعین عصبانی را قبل از گسیل به اتاق رئیسش آرام و موقر کند.
می توانست بسیاری از ملاقات ها را با راهنمایی دقیق و یا چند تماس تلفنی لغو کند. بنابراین همه کسانی که برای دیدار رئیس می آمدند به داخل اتاق رئیس راه نمی یافتند، زیرا کارشان به دست منشی ردیف شده و با رضایت آن محل را ترک می کردند. اگر قرار بود کسی منتظر باشد با گفتارها و اندرزهای آن منشی متوجه مدت انتظار نمی شد.
من به اقتضای شغل از مراجعین همیشگی آن دفتر بودم. کارهای من زیاد طول نمی کشید در حد یک مشورت کوتاه یا صدور یک دستور بود. اما اگر کسی زیادی وقت رئیس را می گرفت، منشی با ترفندهای مختلفی رئیس را از دست مراجعه کننده پر چانه رها می کرد.
روزی این خاطره را برای من تعریف کرد. گفت: من تازه منشی شده بودم. درست بعد از دبیرسان در یک محیط اداری قرار داشتم رئیس من پیش نویس نامه ها را با قلم نوشته و برای تایپ با ماشین به من می داد. در ماشین تایپ های آن زمان اگر اشتباهی رخ می داد باید کاغذ را دور انداخته و از اول شروع به تایپ می کردم. ناشی بودن و دستپاچگی های من کار دستم میداد و هر نامه بارها و بارها تایپ می شد تا آماده تحویل شود.
او دستور داد همه پیش نویس ها و همه برگ هایی که به دلیل تایپ غلط باید دور انداخته شوند اول ریز پاره پاره شوند و سپس قبل از پایان وقت اداری به سطل زباله اتاق او سرازیر شود.
رئیس آدم با تجربه ای بود، می دانست که هر کارمند تازه کار در هجوم قضاوت ها و داوری های غیر عادلانه و غیر منصفانه قرار میگیرد. بعضی کارمندان موذی ته دلش را خالی می کنند. پی برده بود بعضی ها در حال جستجوی نقطه ضعف های من بودند. این تدبیر او موجب شد که من همواره احساس اعتماد به نفس داشته باشم. رئیس می گفت از آدم تازه کار باید حمایت کرد. ولی لازم نیست تعریف و توصیف نابجا بکنیم. کافی است که در کارش مواظبش باشیم تا خودش را نبازد. اگر عزت نفس او محفوظ بماند، بقیه مسیر را خودش می رود. به نظر او مدیران در اوایل خدمت ندانسته و ناخواسته باعث تخریب شخصیت کارمند شده و اعتماد به نفسش را می کشند.
آخرین دیدگاهها