هر سال برای خودم تقویم کاغذی می خرم هر بار طرحی نو انتخاب می کنم. گاهی کوچک گاهی بزرگ.
زمانی که کارمند بودم از منابع مختلفی تقویم رایگان به دستم می رسید. هر کدام که باب میلم بود برمیداشتم و بقیه تقویم ها را به دیگران می بخشیدم.
هر سال تقویم را جلوی چشمم نگه میدارم و بارها و بارها با سرعت یا آهسته تورق می کنم.
در بین روزهای آن گشتی می زنم.
به تعطیلات و مناسبت هایش فکر می کنم.
با خودم میگویم چه اتفاقاتی لابلای این روزها در انتظار من هستند؟
چه رویدادهای خوب و بد منتظر من هستند تا من به آن تاریخ برسم و رخ بدهند؟
درکدامیک از این سیصدو شصت و پنج روز از تاریخ مرگ رد خواهم شد و به سالی دیگر موکول می شود؟
کدام لب ها خواهند خندید؟
کدام دل ها غنج خواهد رفت؟
کدام دستها به نشانه پیروزی و موفقیت در هوا خواهند رقصید؟
کدام روحیه ها بهتر خواهد شد؟
کدام بیماران به شفای کامل خواهند رسید؟
کدام عمرها با تولد شروع خواهد شد؟
چه کسانی در جهانی دیگر زاده خواهند شد؟
یک پاسخ
تقویم هم چیز غریبی است
بخصوص تقویم های دیجیتال که ما را تا دهها سال دیگر میتواند جلو ببرد مثلا دهم ماه می سال ۲۰۳۶یک روز پنج شنبه است .