می گویند یک روز دانشجوی کامپیوتر ایرانی، ساکن یکی از کشورهای اروپایی در سفری به مسافر بغل دستی که سردرد داشت، یک قرص مسکن می دهد. مسافر آدرس مطب او را می پرسد، جواب می دهد که پزشک نیست و مطب ندارد.
ناگهان مسافر شروع به سروصدا و درخواست کمک می کند. در ادامه پلیس وارد ماجرا شده و از این دانشجو به عنوان شارلاتان و کلاهبردار شکایت می شود. وی متهم می شود در اموری که تخصص ندارد، دخالت کرده است. امکان داشت جان یک نفر به خطر بیفتند.
آخرین دیدگاهها