کتاب ترور اثر فردیناند فون شیراخ را یکی از دوستانم به من هدیه کرد. یک نمایشنامه بود. از بعضی ها شنیده بودم که خواندن نمایشنامه ها می تواند خیلی لذت بخش باشد. تا کنون پیش نیامده بود که چنین کتابی بخوانم.از خواندش راضی هستم.
نمایشنامه در صحنه یک دادگاه می گذرد. یک افسر متهم است. وکیل و دادستان در حضور رئیس دادگاه صحبت می کنند. هیئت منصفه نیز در صحنه حضور دارند. علت محاکمه افسر لارس کخ این است که در جریان یک هواپیما ربایی به دست القاعده ، یک هواپیمای مسافربری را با صدو شصت نفر سرنگون کرده و همه آنها کشته شده اند. در این نمایشنامه علت شلیک موشک به هواپیمای مسافربری و نیز مقصر بودن یا نبودن خلبان لارس کخ بررسی می شود. بقیه داستان را باید بخوانید تا بدانید چقدر جذاب است.
نویسنده نمایشنامه یک وکیل است که بخوبی از علم خود برای نگارش کتاب سود برده است.
چند جمله از کتاب:
رئیس دادگاه:آقای بیگلر از ادب دور افتاده اید…… وکیلمدافع:به ادب ربطی ندارد دفاع از متهم مسابقه بر سر کسب وجه و محبوبیت نیست.
رئیس دادگاه: من از نظر حقوقی باید به شما به عنوان شاهد تذکر بدهم که موظفید در اینجا حقیقت را بگویید. اجازه ندارید چیزی اضافه یا حذف کنید. اظهارات کذب میتواند مجازات سنگین در پی داشته باشد. برای اظهارات تان ممکن است لازم باشد سوگند یاد کنید.
رئیس دادگاه: آقای لاوتر باخ یک موضوع کاملاً اساسی را باید به شما بگویم. ما اینجا در دادگاه هستیم و نه در نیروی هوایی. اعضای هیئت منصفه پرونده ها را نخوانده اند و همه ما با اصطلاحات شما آشنا نیستیم. شما باید کلیه اصطلاحات نظامی را برای ما توضیح بدهید.
خلبان متهم: باید تصورش را بکنید که کل آموزش ما، روش پیچیده گزینش، تحصیلات، سالها تمرین، ارزشیابی روسا و غیره، همه اینها فقط یک هدف دارد: باید در بدترین و مشکل ترین وضعیت ها بر اعصابمان مسلط باشیم. این وظیفه ماست که به سرعت و به دقت متوجه خطر بشویم. ما را درست برای این وظیفه تعلیم و تمرین دادهاند
آخرین دیدگاهها